سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قتیل العبرات
جمعه 93 مهر 25 :: 4:15 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا


 



یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها!
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها

 سر بازار شلوغ است،‌ تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
 
چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها

همه در دست، ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها

خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها

عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟

 "این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست؟"
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟

 یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها

 بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها

مهدی جهاندار




موضوع مطلب :


سه شنبه 93 مهر 1 :: 2:8 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

 



اگرچه دیده در خون نشسته اش تر بود
دو چشم بی رمقش نیمه باز بر در بود
میان حجره به گریه نفس نفس میزد
عزیز فاطمه زخمی ترین کبوتر بود
ز بس که بر کف این حجره دست و پا زده بود
تمام حجره پُر از تکه تکه پر بود
میان هلهله ها بر امام خندیدند
صدای خنده آنها ز زهر بدتر بزد
زتشنگی جگرش بین شعله ها می سوخت
فضای حجره او کربلای دیگر بود
کسی نبود برای غریبی اش گرید
در آن میانه کسی کاش جای خواهر بود
چقدر خواست زجاخیزد او ولی افتاد
همین که پشت در افتاد یاد مادر بود
به یاد مادر و میخُ شراره آتش
به یاد حیدر و آن جنگ نا برابر بود
بیاد مادر پهلو شکسته در کوچه
که دست بسته کنارش فتاده حیدر بود

 




موضوع مطلب : امام جواد


یکشنبه 93 شهریور 16 :: 7:26 صبح ::  نویسنده : محبّ الزهرا
من ندیدم که کریمی ، به کَرَم فکر کند ... !

به چه مقدار به زائر بدهم ؟ فکر کند ... !

از شما خواستن ؛ عشق است ؛ ضرر خواهد کرد ...

هرکه در وقت گدایی ؛ به رقم فکر کند ...

بهتر آن است که زائر ؛ اگر آمد به حرم ...

سه قدم عشق بورزد ، دو قدم فکر کند





موضوع مطلب : امام رضا


 

تلخیِ غربتِ زندان و کامِ شیرین آفتاب؟!
دریا و دیوارهای تنگ؟! کوه و غل و زنجیر؟!


به قول حجّت الاسلام اسماعیل رفیعی (حفظه الله) ، ما به اعضای بدن دو امام در زیارت نامه یشان سلام می کنیم.
یکی امام حسین (ع) که به رگ ها و دیگر اعضا سلام می دهیم.
دیگری امام موسی بن جعفر (ع) است که به استخوان های خورد شده و حل شده با گوشت بدنشان در زیر غل و زنجیر...


 

یا بن الحسن (عجّ)
شهادت پدر مظلومتان (ع) را به شما تصلیّت عرض می کنیم.

 


 


الهی به حق مظلومیت امام موسی کاظم (ع)
عجل لولیک الفرج




موضوع مطلب : امام موسی کاظم (ع)


شنبه 93 خرداد 3 :: 10:32 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

از دعاهای امام کاظم علیه السلام در زندان، این دعا بود:


«أَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ اَنّی کُنْتُ أَسْئَلُکَ أَنْ تَفَرَّغَنِی لِعِبادَتِکَ، أَللّهُمَّ وَ قَدْ فَعَلْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ»


خدایا تو می‌دانی که من، از تو تقاضا داشتم مرا در خلوتگاه قرار دهی تا با فراغت، تو را عبادت کنم. تقاضایم را برآوردی. تو را شکر و سپاس می‌گویم.


ترجمه ارشاد شیخ مفید ج2، ص232

 





موضوع مطلب : امام کاظم علیه السلام


چهارشنبه 93 اردیبهشت 24 :: 5:51 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

وقتى پیکر پاره پاره على اکبر به نزدیکى خیمه ها مى رسد. و وقتى تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه بیرون مى اندازى ، وقتى به پهناى صورت اشک مى ریزى و روى به ناخن مى خراشى ،

وقتى تا رسیدن به پیکر على ، چند بار زمین مى خورى و برمى
خیزى ، وقتى خودت را به روى پیکر على اکبر مى اندازى ، حسین فریاد مى زند که : ((زینب را دریابید.))


حسینى که خود قامتش در این عزا شکسته است و پشتش دوتا شده است . حسینى که غم عالم بر دلش نشسته است و جهان ، پیش چشمان اشکبارش تیره و تار شده است .
 

حسینى که خود بر بلندترین نقطه عزا ایستاده است ، فقط نگران حال توست و به دیگران نهیب مى زند که :
((زینب را دریابید. هم الان است که قالب تهى کند و کبوتر جان از نفس تنش بگریزد.))

 





موضوع مطلب :


چهارشنبه 93 اردیبهشت 24 :: 5:47 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

زینب

 

با دست بسته است ولی دست بسته نیست
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

هرچند سربه زیر...ولی سرفراز بود
زینب قیام کرده چون از پانشسته نیست

زینب اسیر نیست دو عالم اسیر اوست
او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست

رنج سفر،خطر،غم بازار،چشم شوم
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست

حتی اگر به صورت او سنگ می‌خورد
هیهات بند معجرش از هم گسسته نیست



«مجید تال»




موضوع مطلب : زینب


<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 177732