پيام
+
همسر يــکي از جانبــازهايي که دستاشم مشکل پيــدا کرده بود
و خوب تکون نميخورد تعريف ميــکرد مي گفت :
يه بـار همسرم توي حيــاط ازروي ويلچر با صورت خورد زميــن
بعد که من دويــدم و ازروي زميــن بلنــدش کردم
ديــدم داره مثل ابـر بهار گريــه ميکنه
با تعجب بهش گفتم حاجي شما توي ايـن سالهاي مجروحيتت يــه بار آخ نگفتي چي شده؟!
گفتش نميدونستم زميــن خوردن با صــورت اينـقدر درد داره . .
*يـا قمـر بنـي هاشم*

مجاورِآقا
93/6/23
مهدي فداي مهدي عج
*يازهرا(س)*
سعيد عبدلي
@};-