قتیل العبرات چهارشنبه 91 دی 13 :: 9:59 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
هرثمة بن ابى مسلم گوید با على بن ابى طالب به نبرد صفین رفتیم ،چون برگشتیم امام در کربلا منزل کرد و نماز صبح را در آن خواند و از خاکش بر گرفت و بوسید ، سپس فرمود خوشا بتو اى خاک پاک ، از تو قومى محشور شوند که بیحساب به بهشت روند . سال ها بعد حسین به کربلا آمد . هرثمه نقل می کند که من در قشونى بودم که عبید اللَّه بن زیاد فرستاده بود و چون این منزل و درختها را دیدم حدیث على (ع) بیادم آمد و بر شتر خود سوار شدم و خدمت حسین (ع) رفتم و سلام دادم و آنچه از پدرش در این منزل شنیده بودم به او گزارش دادم، فرمود تو با ما هستى یا در برابر ما؟ گفتم نه این و نه آن من کودکانى به جا گذاردم و از عبید اللَّه بر آنها ترسانم ، فرمود پس بجائى برو که کشتن ما را نبینى و ناله ما را نشنوى سوگند بدان که جان حسین بدست او است امروز کسى نباشد که فریاد ما را نشنود و ما را یارى نکند جز آنکه خدایش او را در دوزخ افکند. الأمالی (للصدوق) / ترجمه کمرهاى، ص: 137
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 37
کل بازدیدها: 185515
|
||