سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قتیل العبرات
چهارشنبه 91 دی 13 :: 10:21 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

 

یک توسل به تو کافی است دری باز شود
عشـــــــق پیدا شود و خیمه به عالم بزند

یا باب الحوائج
یا عبــــــــاس






موضوع مطلب : عباس


یکشنبه 91 دی 10 :: 3:30 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

 

       خرده گرفته اند که اغراق می کنم
       تیر سه شعبه دربه در چشم های توست
      
       اینجا مدینه نیست، به فکر نقاب باش
       مُشتی حسود دور و بر چشم های توست
      
       بالای نیزه گریه ی شرمندگی  فقط
       از روضه های معتبر چشم های توست

 

عباس




موضوع مطلب : عباس


جمعه 91 آذر 17 :: 6:31 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من!
بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من!
بگو که در غم تو رود رود گریه کنم
کدام دست تو را چید میوه دل من!





موضوع مطلب : عباس


سه شنبه 91 آذر 14 :: 9:54 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا


عباس اراده حق بود در بروز صفت ادب و عباس در معنای خویش نام حسین و در معنای خویش ثارالحسین، اگر حسین ثارالله است عباس ثارالولایه است، اگر خون بهای حسین خدا شد خون بهای عباس حسین بود.آری در خاک نامش عباس و در معنا ثارالحسین و ظریف تر بماند که جسارت است بر ساحت پاک زهرای اطهر که از کلام باز می دارد.


حسین به حق ادب ورزید، عباس به حسین، معشوق حسین حضرت دوست و معشوق عباس حضرت حسین، که عباس خدا را در چهره حسین دید با بینش خویش، زین رو هرگز نام برادر به کار نبرد همان گونه که ولایت درمقابل حق، یا سیدی گفت یا مولا. عباس با بینش خود حسین را بدین نام ها می خواند و من متحیر از این همه محبت جاهلانه خلق به این اسوه، آری او در کسوت آدمی ادب، وفا، شجاعت، ایثار، معرفت به نمایش گذاشت تا ملقب شد به ابوفضائل. ولی مردم از سر محبت خویش او را سواری بینند که از دولت عشق به حسین بی دست گشت، ولی عباس در این کارش حکمتی بود؛ که برای وصال باید دست از خود شست چه در ظاهر، چه در معنا و با پیکان بر چشم آموخت که در طریق عشق باید چشم از خود فرو بست و با ضرب عمود یاد داد که باید به غیر از دوست هر چه هست بر باد داد و اگر عَلَم از دست او نیفتاد گفت که لوای عشق باید با عاشق بمیرد چون اگر عَلَم عشق زودتر از علمدار بیفتد یعنی بی وفایی در عشق و نیمه کاره رفتن. آنکس که پرچم عشق برافراشت اگر بر زمین بیاندازد یعنی بی وفایی و عباس خود و علم که به زمین افتادند نشان داد در من آن زمان عشق بمیرد که من مرده باشم.

 

عباس علیه السلام



حسین اگر مظهر آزادگی بود، عباس مظهر ادب و وفا بود، عباس وفا را آنجا به نمایش گذاشت که دست خویش بر آب زد و به خاطر این کار کوچک دو دست خویش تاوان داد چون آن لحظه بر خویش نگریست، تشنگی خود دید چشم خودبین به تیغ داد تا رسم خودبینی براندازد در مقام معشوق دیدن. آنگه بر خاک افتادن، جز او ندیدن، چون جز او ندید و همه او دید، او شده بود و چون در آن لحظه جوشش خون او به جوشش عشق رسید و از بند بند او ندا برخاست، در آخرین لحظه فریاد برآورد،
یا اخاه ادرک اخاه و مقام ادب عباس به برادری کشاند، به هم خونی، به یک نژاد بودن، به گستردگی مقام عباس و این است عباس؛ و زیباست عباس به آن مقام رسید که اگر حسین عترت بود و عترت قرآن ناطق، مطمئناً عباس برادر این قرآن و این قرآن مطمئناً هم ریشه با قرآن ناطق.


آری این شمه ای بود از مقام عباس.




موضوع مطلب : عباس, مقام عباس, ثارالولایه


سه شنبه 91 آذر 14 :: 8:40 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا


باد هــم به گَـرد پایـش نمیرسید
از شریعه به سمتــــ خیمه ها میتاختــــ
ناگهان:
..........«فَوَقَفَ الْعَبَّاسُ (ع)»
..........................عباس می ایستد!
چرایش را از مَشکی
که تیر خورده باید پرسید.

 

 




موضوع مطلب : عباس


سه شنبه 91 آذر 14 :: 12:10 صبح ::  نویسنده : محبّ الزهرا

چه شد کاشف الکربتــــــ حسیـــن جان؟
که وقتی از کناربدنش در گوشه نهر علقمه بر میگشتی غــمی به پهنای عالم امکان کمرتان را خم کرده بود؟ ؟
مگر با عباس چه کرده بودند؟
چه دیدی مگر ای روح صبر
ای کوه صبر
که زمینگیرش شدی؟

 

عباس




موضوع مطلب : عباس, کاشف الکرب



درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 23
کل بازدیدها: 185107