سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قتیل العبرات
پنج شنبه 91 آذر 16 :: 8:39 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

دو سپاه نابرابر، برابر هم قرار مى گیرند، جنگ درمى گیرد و کار به مرحله حساس و سختى مى رسد. امام و برخى دیگر، صورتشان از شوق مى درخشد. از یاران امام وقتى که یک یا دو مرد کشته مى شوند، به خاطر کمى افراد، محسوس و مشخص مى شود، ولى از جبهه دشمن هرچه هم کشته مى شوند معلوم نمى گردد و این به خاطر انبوهى نفرات آنان است .(69)
در این ساعات ، که امام ، پى درپى قربانیهاى خود را در ((منا))ى دوست فدا مى کند، فلسفه ژرف و بلند خویش را یادآور مى شود و خطاب به بازمانده یارانش مى گوید:
((مقاومت ! اى بزرگ زادگان ، مرگ ، پلى است که از رنج و سختى به سوى بهشتهاى گسترده و نعمتهاى پایدار، عبورتان مى دهد. از پیامبر است این سخن که : دنیا زندان مؤ من است و بهشت کافر، و مرگ پل آنان است به سوى بهشت هاشان و پل اینان به سوى جهنم هاشان ...)).(70)
اصحاب امام ، با حمله اى برق آسا به قلب سپاه دشمن ، معرکه را حساستر مى کنند.

حمله اى که از ((عقیده )) سرچشمه و مدد مى گیرد و قطره هاى خونشان که از زره ، بر زمین مى چکد، زمین کربلا را بوسه مى زند.

اینان خویشتن را چنان ساخته اند که در قاموس زندگیشان واژه ((ترس )) یافت نمى شود.

شناگر دریاى شهادت اند و شیفته شیوه شیعه ، در رکاب امام و پیش روى او مى جنگند و از او و آرمان عدالتخواهش ، الهام مى گیرند.
حیات را در شهادت مى جویند.
بقا، را در ((فنا)) مى طلبند.
ماندن را در ((رفتن )) مى بینند.
تجسم جاودانگى و تبلور خلود و ابدیت اند.
بر سفره ((رزق الهى )) مهمانند.
((آنانکه حلق تشنه به خنجر سپرده اند.
آب حیات ، از لب شمشیر، خورده اند)).(71)

امام حسین ( علیه السلام ) وقتى که حقیقت و هدفش و آنچه بدان معتقد است به خطر مى افتد، به سادگى از هرچه که انسان در زندگى با آن خو گرفته و پیوند دارد، مى گذرد و خود را از بندهاى بندگى آفرین رها کرده و مى گسلد و در راه مکتب و عقیده اش ، بزرگترین فداکاریها را مى کند و این است معناى زهد در فرهنگ شیعه و قرآن .
چرا که : ((زهد، نداشتن نیست ، بلکه در بند داشته ها نبودن است )).
و... حسینى ((چنین ))، همرزمانى ((چنان )) لازم دارد.


سلحشوران تپنده و توفنده جبهه حسین ، با عمل سخن مى گویند و با خون ، ((اعلامیه )) مى نویسند و به درستى ، زندگیشان و نحوه عملشان به آنان وجهه و معنى مى دهد، نه گفتارشان و حرفهاشان و شعارهاشان و ادعاهاشان ... بدون پشتوانه صدقى از عمل .
سپاه اندک ولى پرتوان امام ، با حمله هاى خویش ، دشمن را مى پراکنند و در یورشها و حمله هاى خود - مانند هر جنگجوى دیگر - اشعار حماسى و سرودهاى انقلابى (رجز) مى خوانند که عموماً در معرفى خود و والایى عقیده و نمایاندن موضع و جبهه خویش است و بیانگر آنچه به آن وابسته و معتقدند و از آن موضع عقیدتى ، دفاع مى کنند و در راه آن به جهاد و فداکارى و از خود گذشتگى و بذل جان و نام و نان مى پردازند و نشان دهنده آنچه رجزخوان بر ضد آن دست به عمل تهاجمى زده و علیه آن شوریده و پاى در رکاب مبارزه نهاده است . و غالب مردم نیز با دقت ، به حماسه هاى شعرى رزم آور، گوش مى دهند، چرا که جالب توجه است و قابل بررسى و در آن نکته هاست .
بدین گونه همرزمان امام ، پیکار را مى آغازند و زمین زیر گام استوارشان مى لرزد، مى جنگند و مجروح مى شوند.
بر زمین مى غلتند،
مى کشند،
کشته مى شوند...
و بدینگونه ، زیباترین و پرشکوه ترین حماسه ها را مى آفرینند و بدیعترین نمونه هاى فداکارى در راه حق و دفاع از ارزش هاى جاوید را ((خلق )) مى کنند.
معراج را از خاک خونین کربلا شروع مى کنند.
و پرواز در ملکوت را، با بال سرخ شهادت ، طى مى نمایند.
و... ((بر خاک مى غلتند و گل مى روید از خاک )).
حسین ( علیه السلام ) سر سلسله این عشاق وارسته است و مى داند که قطرات خون پاک خود و یارانش ، آنقدر خواهد جوشید و گسترش خواهد یافت که دریایى عظیم گردد.
و اولین چیزى را که امواج این دریاى خون ، به کام خواهد کشید، همان کسانى خواهند بود که این قطره ها را بر زمین مى ریزند.

 



69- کامل ابن اثیر، ج 3، ص 291. تاریخ طبرى ، ج 4، ص 334.
70- ((صَبْراً بَنِى الکِرامِ، فَمَا الْمَوْتُ اِلاّ قَنْطَرَةٌ تَعْبِرُ بِکُمْ عَنِ البُؤْسِ وَالضَّرّاءِ اِلَى الْجَنانِالواسِعَةِوَالنَّعیمِالدّائِمَةِ ... اِنَّ الدّنیا سِجْنُ المؤ مِن وَجَنَّةُ الکافر وَالموتُ جِسْرُ هؤ لاءِ اِلى جَنّاتِهِمْ وَجِسْرُ هؤ لاء الى جَحیمهم ))، (معانى الاخبار، ص 289. نفس المهموم ، ص 135).
71- از: حسن حسینى .

 

خون خدا ((گزارشى از عاشوراى سال 61 هجرى))
مؤلف : جواد محدثى




موضوع مطلب : حسین ( علیه السلام ), اصحاب, مقاومت اصحاب



درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 50
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 178564