سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قتیل العبرات
چهارشنبه 91 آذر 22 :: 10:38 صبح ::  نویسنده : محبّ الزهرا


پشتش شکست بس که بر او آسمان گریست
حتی به حال و روز دلش کاروان گریست
از خنده‌های حرمله و ساربان گریست
بر گیسوان شعله ور کودکان گریست
از ضربه‌های دم به دم خیزران گریست
بر خیل اشک قافله سالار زینب است

 




موضوع مطلب : زینب


دوشنبه 91 آذر 20 :: 10:36 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا


 

 

یک پر ، دو پر نه! سهم تو تیر سه پر شده

سهم تو از بقیه کمی بیشتر شده

تیری که از سه جای گلویت دریده است

بیرون کشیدنش چه قدر درد سر شده

لشگر نگفت حرمله پیش پدر نزن

شش ماه بیش نیست که آقا پدر شده

آن قدر بی هوا سر تو ذبح تیر شد

که تازه دست خونی من با خبر شده

یک نیزه دست حرمله هم خواب دیده بود:

تا شام و کوفه با سر تو همسفر شده

دیگر گلوت نیزه نشینی نمی کند

از بس که رشته رشته و زیر و زبر شده

حالا چگونه خیمه روم با چه کودکی

با کودکی که ذبح عظیم پدر شده؟

شاعر: رحمان نوازنی




موضوع مطلب : شش ماهه


مصیبت یعقوب بزرگتر بود یا حضرت سجاد؟

امام سجاد


اسماعیل بن منصور - که یکی از راویان حدیث است - حکایت کند:
امام سجّاد، حضرت زین العابدین علیه السّلام پس از جریان دلخراش و دلسوز عاشورا بیش از حدّ بی تابی ‏و گریه می‌نمود.
روزی یکی از دوستان حضرت اظهار داشت: یابن رسول اللّه! شما با این وضعیّت و حالتی که دارید، خود را از ‏بین می‌برید، آیا این گریه و اندوه پایان نمی‌یابد؟
امام سجّاد علیه السّلام ضمن این که مشغول راز و نیاز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند نمود و ‏فرمود: وای به حال تو! چه خبر داری که چه شده است، پیغمبر خدا، حضرت یعقوب در فراق فرزندش، ‏حضرت یوسف علیهماالسّلام آن قدر گریه کرد و نالید که چشمان خود را از دست داد، با این که فقط ‏فرزندش را گم کرده بود. ولیکن من خودم شاهد بودم که پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعی به شهادت رساندند.
و نیز اسماعیل گوید: امام سجّاد علیه السّلام بیشتر به فرزندان عقیل محبّت و علاقه نشان می‌داد، وقتی ‏علّت آن را جویا شدند؟
فرمود: وقتی آنها را می‌بینم یاد کربلا و عاشورا می‌افتم.
مستدرک الوسائل: ج 2، ص 466، ح 19، کامل الزیارات: ص 107، ح 2.‏




موضوع مطلب : حضرت سجاد


یکشنبه 91 آذر 19 :: 2:50 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا


خورشید روی قله نی آشکار شد
کوچکترین ستاره سر شیرخوار شد
ناموس حق به ناقه عریان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم هم‌قطار شد
زیباترین ستاره دنباله‌دار شد
در این مسیر نور جلودار زینب است

 

 

زینب

 

چشم ستاره در به در جستجوی ماه
بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه
مبهوت می‌نمود به سرنیزه‌ای نگاه
آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه
کای جان پناه زینب و اطفال بی‌پناه
راحت بخواب چونکه پرستار زینب است




موضوع مطلب :



کاش میشد به جای طفلانت

کودکانم بریده سر گردند

جان زهرا میاور آنها را

دختران را بگو که بر گردند


یاس های قشنگِ  باغت را

رنگِ  پاییز می کنند اینجا

نعل نو میزنند بر اسبان

 

تیغِ  خود تیز می کنند اینجا


نیزه ها را بلند تر زده اند

مردمانی پلید و بی احساس

حک شده زیر نیزه ها :  اینهاست...

...از برای نبردِ با عباس


پیر زن ها برای کودک ها

قصه ی سنگ و چوب میگویند

" روی نیزه اگر که سر دیدی

سنگ بر او بکوب " میگویند


می دهد یاد بر کمانداران

حرمله فن تیر اندازی

فکر پنهان نمودن و چاره

بر سفیدی آن گلو سازی ؟


کوفه مشغول اسلحه سازی ست

فکر مردم تمامشان جنگ است

از سر دار کوفه می بینم

بر سر بام خانه ها سنگ است





موضوع مطلب :


یکشنبه 91 آذر 19 :: 12:29 صبح ::  نویسنده : محبّ الزهرا

 

سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا






موضوع مطلب :


یکشنبه 91 آذر 19 :: 12:22 صبح ::  نویسنده : محبّ الزهرا


حاجت رواست هر که دعا تحت قبه کرد
ارباب باوفا حرمش فرق میکند....




موضوع مطلب :


<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 49
کل بازدیدها: 178407