قتیل العبرات جمعه 93 مهر 25 :: 4:15 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
موضوع مطلب : سه شنبه 93 مهر 1 :: 2:8 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
اگرچه دیده در خون نشسته اش تر بود
دو چشم بی رمقش نیمه باز بر در بود
میان حجره به گریه نفس نفس میزد
عزیز فاطمه زخمی ترین کبوتر بود
ز بس که بر کف این حجره دست و پا زده بود
تمام حجره پُر از تکه تکه پر بود
میان هلهله ها بر امام خندیدند
صدای خنده آنها ز زهر بدتر بزد
زتشنگی جگرش بین شعله ها می سوخت
فضای حجره او کربلای دیگر بود
کسی نبود برای غریبی اش گرید
در آن میانه کسی کاش جای خواهر بود
چقدر خواست زجاخیزد او ولی افتاد
همین که پشت در افتاد یاد مادر بود
به یاد مادر و میخُ شراره آتش
به یاد حیدر و آن جنگ نا برابر بود
بیاد مادر پهلو شکسته در کوچه
که دست بسته کنارش فتاده حیدر بود
موضوع مطلب : امام جواد یکشنبه 93 شهریور 16 :: 7:26 صبح :: نویسنده : محبّ الزهرا
من ندیدم که کریمی ، به کَرَم فکر کند ... !
به چه مقدار به زائر بدهم ؟ فکر کند ... ! از شما خواستن ؛ عشق است ؛ ضرر خواهد کرد ... هرکه در وقت گدایی ؛ به رقم فکر کند ... بهتر آن است که زائر ؛ اگر آمد به حرم ... سه قدم عشق بورزد ، دو قدم فکر کند موضوع مطلب : امام رضا شنبه 93 خرداد 3 :: 10:40 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
تلخیِ غربتِ زندان و کامِ شیرین آفتاب؟! به قول حجّت الاسلام اسماعیل رفیعی (حفظه الله) ، ما به اعضای بدن دو امام در زیارت نامه یشان سلام می کنیم. یا بن الحسن (عجّ)
موضوع مطلب : امام موسی کاظم (ع) شنبه 93 خرداد 3 :: 10:32 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
از دعاهای امام کاظم علیه السلام در زندان، این دعا بود:
موضوع مطلب : امام کاظم علیه السلام چهارشنبه 93 اردیبهشت 24 :: 5:51 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
وقتى پیکر پاره پاره على اکبر به نزدیکى خیمه ها مى رسد. و وقتى تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه بیرون مى اندازى ، وقتى به پهناى صورت اشک مى ریزى و روى به ناخن مى خراشى ، حسینى که خود بر بلندترین نقطه عزا ایستاده است ، فقط نگران حال توست و به دیگران نهیب مى زند که :
موضوع مطلب : چهارشنبه 93 اردیبهشت 24 :: 5:47 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
با دست بسته است ولی دست بسته نیست موضوع مطلب : زینب منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 59
کل بازدیدها: 185088
|
||