سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قتیل العبرات
پنج شنبه 91 آذر 9 :: 12:3 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا
نجوا با عاشورا و سخنى در ابعاد...


 
و اکنون را - با بارى بس گران و طاقت سوز، از اندوهان و تجربه ها و چگونگى رویدادها...- دوست دارم با ((عاشورا)) نجوا کنم ، و در معبر جلیل این حضور عظیم ، سر بر آستان لحظه هاى صیرورتهاى متعالى نه ، و فیضان آیات عدل را در این منشور خونین لمس کنم ، و دردهاى تراکم یافته در استخوان محروم و مظلوم را، و مظلومیت تعالیم مغفول و مکتوم را، با فریاد باز گویم ، و همه بیدادهایى را که بر ستمدیدگان رفته است و مى رود - دوباره - در گوش ((عاشورا)) زمزمه کنم ، و خون دلى را که بر گونه هاى انسان بى پناه روانست بر ((لوح عاشورا)) بنگارم ... و لحظه هایى در جاذبه این حضور شگرف انسانیت محو گردم :


عاشورا حضور شگرف انسانیت است ، در هر جا و هر روز...
عاشورا مائده بزرگ روح انسان است ، در تداوم اعصار...
عاشورا ضربان قلب خورشید است ، در سینه خاک ...
عاشورا صیرورت روح کلى است ، در تکاپوى پرشکوه تکلیف ...
عاشورا تجسم اعلاى وجدان بزرگ است ، در دادگاه روزگار...
عاشورا ذات متعالى ارزش است ، در مقیاسها، هر مقیاس ...
عاشورا عظمت سرشارى لحظه هاست ، در فوران بزرگ سپیده ...
عاشورا حضور نور است ، در سیطره بى امان ظلمت ...
عاشورا صلابت شجاعت انسان است ، در تجلیگاه ایمان ...
عاشورا جارى سیال مناجات است ، در محراب حماسه ...
عاشورا طوفان خون است ، در احرام فریاد...
عاشورا تجلى کعبه است ، در میقات خون ...
عاشورا بلوغ روز است ، در استلام آفتاب ...
عاشورا شفق خونبار است ، در فجر آگاهى ...
عاشورا روح توفانگر عدالت است ، در مالبد آفاق ...
عاشورا بارش خونین لحظه هاست ، بر ارواح خروشان ...
عاشورا نقش بیدار گذرها و رهگذرهاست ، در کاروان دراز آهنگ زنگیها و عبورها...
عاشورا نجواى بزرگ صخره هاست ، در دشتها و هامونها...
عاشورا بازخوان تورات و انجیل و زبور است ، در معبد اقدام ...
عاشورا ترتیل آیات است ، در الواح ابدیت ...
عاشورا دژنگهبانى تعالیم وحى است ، در آفاق زمانها...
عاشورا خون خداست ، جارى در رگهاى تنزیل ...
عاشورا اعلان ((ان الله یامر بالعدل )) است ، و پشتوانه ((لیقوم الناس بالقسط))...
عاشورا حنجره خونین کوه ((حرا)) ست ، در ستیغ ابلاغ ...
عاشورا درگیرى دوباره محمد(ص ) است ، با جاهلیت بنى امیه و شرک قریش
عاشورا تجدید مطلع رجزهاى ((بدر)) است و ((حنین ))...
عاشورا خط بطلان است بر موجودیت دوبار ((احزاب )) و ((خیبر))... عاشورا انفجار نماز است در شهادت ، و انفجار شهادت است در نماز...
عاشورا راز حب ازلى است ، در افشایى شکوهمند...
عاشورا قتلگاه اشباح توحید است ، در مصاف تجسم شرک ...
عاشورا تبلور شکوهزاد جاودانگى حق است ، در تباهستان نابود باطل ...
عاشورا نماز شب یازدهم است ، در سکوت خروشان خیمه هاى سوزان ...
عاشورا هشدار خونین حسینیه هاست ، در معبر اقوام ...
عاشورا رمز بقاى دین اسلام است و برقرارى آیین حق (حسین منى و انا من حسین ).
عاشورا خروش تندر آساى ((عدل )) است ، در کلیت ناچیز کاخ دمشق ، و سپس کلیت ناچیز همه کاخها و قدرتها...
عاشورا نفى همه ستمها و پلیدیها و پستیها و فجورها و ظلمها و حقکشى هاست ، به هر نام و در هر عملکرد...
عاشورا فریاد گستر انسانهاى مظلوم است ، در همه تاریخ ...
عاشورا غمگسار سترگ یتیمان و کاخ نشینان است در هر جاى زمین .
عاشورا دست نوازش انسانیت است ، بر سر بى پناهان ...
عاشورا رواق سرخ حماسه است ، در تاریکستان سیاهى و بیداد...
عاشورا قلب تپنده دادخواهان است ، در محکمه بشریت ...
عاشورا طنین بلند پیروزى است ، در گوش آبادیها...
عاشورا عطشى است دریا آفرین ، در اقیانوس حیات ...
عاشورا شهادتى است تابیده ، بر چکادهاى افراشته پیروزى ...
عاشورا ((رسالتى )) است بزرگ ، بر دوش ((اسارتى )) رهایى بخش ...
عاشورا خروش طنین افکن آزادگى است ، در زندگى ...
عاشورا زنده کننده اسلام است ، و اسلام زنده شده عاشورا...
عاشورا بانگ رساى همه انسانهاست ، در همه تاریخ ، از همه حنجره هاى پاک و خدایى ...
عاشورا آبروى نمازگزاران است و عزت مسلمانان ...
سرانجام ، عاشورا، رکن کعبه است ، و پایه قبله ، و عماد امت ، و حیات قرآن ، و روح نماز، و بقاى حج ، و صفاى صفا و مروه ، و جان مشعر و منى ...
و عاشورا، هدیه اسلام است به بشریت و تاریخ ...


ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :


پنج شنبه 91 آذر 9 :: 11:42 صبح ::  نویسنده : محبّ الزهرا

واپسین دم


حسین ، قبل از اینکه مبادرت به حمله عمومى کند، جنگ تن به تن مى کند. وقتى وارد میدان مى شود هماورد مى خواهد. هنگامى که حسین ( علیه السلام ) براى پیکار وارد میدان مى شود، جسد یاران مقتول خویش را مى بیند ولى نه از دست دادن فرزندان و برادران ، عزم او را براى نبرد، سست مى کند، نه مشاهده اجساد یاران شهیدش که نتوانسته است جنازه آنان را از میدان کارزار خارج نماید.
روحیه اى بسیار عالى دارد، عاشقانه مى جنگد، به عشق شهادت ...
یکى از حاضران صحنه کربلا که حسین بن على ( علیهما السلام ) را در آن آخرین ساعت رزم ، پس از شهادت یاران و فرزندان ، تنها در حال نبرد مشاهده کرده بود، با اعجاب و شگفتى از روحیه پرتوان آن حضرت ، این گونه یاد مى کند:


ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :


سه شنبه 91 آبان 30 :: 8:20 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا
هل من ناصر؟




از دودمان حسین ، عباس ، على اکبر، مجاهد سیزده ساله قاسم و دیگر پسران امام مجتبى و پسران دلاور زینب قهرمان و نیز فرزندانى از مسلم و دیگران از بنى هاشم به شهادت رسیده اند و همگى ، رسالت خون بنیاد خویش را در برابر مکتب و عقیده و ایمان خود و نسبت به امام و رهبر خویش ، به خوبى و به کمال ، به انجام رسانده اند و اکنون ، وارث همه این شهادتها و شهیدان ، حسین بن على ( علیهما السلام ) مانده است .
و... تنهاست و غریب !
میدان ، از رزم آوران بنى هاشم و دیگر اصحاب فداکار و جانباز، تهى است و پیکر در خون تپیده فداییان امام ، در میان رزمگاه بر جاى مانده است ، و حسین ، قهرمان این نهضت و مرد شماره یک این حرکت خونین و حماسى و جنبش الهى که تنها مطلوب سپاه عمر سعد است و کشتن او را که حاضر به بیعت نشده و حکومت جور را به رسمیت نشناخته است و براى ادامه زندگى ، با آن بى شرفان پست ، دست نداده است ، در سر دارند. او را یکه و تنها، بدون هیچ یاور و همرزمى ، در برابر خود مى بینند

و سرنوشت ، آنان را به لحظه ((امتحان )) کشانده است و کربلا ((صحنه آزمایش )) است و صحنه نمایاندن جوهره هر کس بر خود و دیگران ، تا روشن شود که سره است یا ناسره ؟
((کربلا)) محک تجربه است ، تصفیه گاه است ، ((فتنه )) است تا معلوم گردد که چه کس شایسته ماندن و درخشیدن بر تارک قرنها و جا داشتن در دلها و اندیشه هاست و چه کس باید به ((زباله دانى تاریخ )) افکنده شود.
کربلا تجلى گاه با ارزش ترین خصلتهاى انسانى همچون : ایمان ، فداکارى ، ایثار، دل آگاهى ، حق خواهى و مرگ کشى است و ((مدرسه )) است و ((آموزشگاه )) و عصاره تاریخ و فشرده همه صحنه هاى نبرد حق و باطل در درازاى تاریخ و پهناى زمین .
و حسین ، تنهاست .
و چهره اش در هاله اى از افروختگى شوق آمیز فرو رفته است . بیگمان او در این حال ، به فلسفه بلندى مى اندیشد که خود و یارانش بر سر آن ، جان را مایه گذاشته اند.
امام رو به دشمن ، فریاد ((هل من ناصر)) مى زند تا طنین آن ، ذره اى انسانیت و وجدان خفته را نیز - اگر در آن سو موجود است - بیدار کند:
- آیا یارى کننده اى براى ما هست ؟
- و آیا حق طلب و دادخواهى هست که به خدا روى آورد؟
- آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
- آیا فریادرسى هست که به خاطر خدا به یارى ما بشتابد؟...
و جواب ... سکوت !


 
جواد محدثی



موضوع مطلب :


یکشنبه 91 آبان 28 :: 9:53 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

 

از لحظه های اول شام غریبان

رنج اسارت دیده ام تا این خرابه





از لحظه ی برگشت اسب بی سوارت
با عمه ام نالیده ام تا این خرابه
از خارجی بودن،یتیمی یا اسیری
من حرف ها بشنیده ام تا این خرابه
از ترس اینکه از سر نیزه بیفتی
من بارها ترسیده ام تا این خرابه
ازدیدن روی خبیث شمر و اَخنس
چون جوجه ای لرزیده ام تا این خرابه



موضوع مطلب :


شنبه 91 آبان 27 :: 7:19 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا

 




چون تیر عشق جا به کمان بلا کند
اول نشست، بر دلِ اهل ولا کند

در حیرتند خیره سران از چه عشق دوست

احباب را به بندبلا مبتلا کند

بیگانه را تحمل بار نیاز نیست

معشوق، ناز خود همه بر آشنا کند

تن پرور از کجا و تمنّای وصل دوست

دردی ندارد او که طبیبش دوا کند

آن را که نیست شور حسینی به سر ز عشق

با دوست کی معامله کربلا کند

یک باره پشت پا به سرِ ما سوا زند

تا ز آن میان از این همه خود را سوا کند

آری کسی که کشته او این بود سزاست

خود را اگر به کشته خود خون بها کند

باللّه اگر نبود خدا خون بهای او

عالم نبود در خورِ نعلین پای او
 





موضوع مطلب : خون بها


شنبه 91 آبان 27 :: 2:56 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا




مخصوص دلهای عاشق


هرجا دلت گرفت کمی محتشم بخوان
هی در میان گریه بگو جان، بگو "حسین"


کشتی شکست خورده که دیدی به کارزار
در خاک و خون تپیده به میدان بگو "حسین"

از نام گرم او دل برف آب می رود
در سردسیر سخت زمستان بگو "حسین"

تغییر کرده است لغتنامه هایمان
زین پس به جای واژه عطشان بگو "حسین"

روضه بخوان که لحظه ی طغیان چشم ما
همپای چشمه های خروشان بگو "حسین"

دیدی اگر که جسم قمر زیر آفتاب
مانده سه روز بین بیابان بگو "حسین"

دیدی اگر که جامه ی یوسف ربوده اند
افتاده بین معرکه عریان بگو "حسین"

دیدی اگر که قاری قرآن سرش شکست
از سنگ قوم دشمن قرآن بگو "حسین"

 




موضوع مطلب :


شنبه 91 آبان 27 :: 2:41 عصر ::  نویسنده : محبّ الزهرا


حتی دریــا

با این وسعتش

حریف نیست

این همه ناپاکی ام را بشویــد!

... امــا

ذره ای از خاک کـوی " تـــو"

پاکـم خواهد کرد ... اگر

لطفـت شامل حالـــم شود!

 

 




موضوع مطلب :


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >   
درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 185363