قتیل العبرات پنج شنبه 91 دی 21 :: 7:51 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم... آه! چه بگویم از غمهای بیکران تو ای پیشوای غریب!؟
موضوع مطلب : پنج شنبه 91 دی 21 :: 3:27 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
موضوع مطلب : حسن علیه السلام چهارشنبه 91 دی 20 :: 8:37 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
بجز حسین مرا ملجا و پناهی نیست " موضوع مطلب : دوشنبه 91 دی 18 :: 10:46 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
سخنى زیبا و به حق گفته اند که : ((شیعه ، دو قبله دارد؛ یکى کعبه براى عبادت و دیگرى کربلا براى شهادت ))
موضوع مطلب : کربلا دوشنبه 91 دی 18 :: 10:31 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
افتادنت از زین پدرت را به زمین زد
موضوع مطلب : دوشنبه 91 دی 18 :: 10:17 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
زخم ها با تو چه کردند ؟جوان تر شده ای موضوع مطلب : علی اکبر دوشنبه 91 دی 18 :: 9:14 عصر :: نویسنده : محبّ الزهرا
« او لسنا علی الحق » نوشته اند ایامی که اباعبدالله علیه السلام به طرف کربلا می آمد ، همه خانواده اش همراهش بودند . واقعا برای ما قابل تصور نیست . وقتی انسان مسافرتی میرود و بچه کوچکی همراه دارد ، یک مسئولیت طبیعی در مقابل او احساس میکند و دائما نگران است که چطور میشود ؟ . نوشته اند همینطور که حرکت میکردند اباعبدالله علیه السلام خوابشان گرفت و همانطور سواره سر روی قاشه اسب ( به اصطلاح خراسانیها ) [ یا ] قربوس زین گذاشت . طولی نکشید که سر را بلند کرد و فرمود : « انا لله و انا الیه راجعون ». تا این جمله را گفت و به اصطلاح کلمه استرجاع را به زبان آورد ، همه به یکدیگر گفتند این جمله برای چه بود ؟
ادامه مطلب ... موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 23
کل بازدیدها: 185095
|
||